قانون‌ها و ارزش‌های زمان و مکان و عرف دیگر را نباید به عرف و مکان و زمان دیگر برد. گاهی مسئله روشن است؛ یکی دو هزار سال پیش در انگلستان بوده و یکی اینک در چین؛ اما همیشه این‌طور نیست. بخش زیادی از گفتگوهای امروز ما، گفتگوهای مکتوب است؛ همان چت. من می‌نویسم و او می‌نویسد. به جای اینکه صدا از حنجره بیرون بیاید و در کشاکش تکان‌های زبان و لب حروف را بسازد، دست روی دکمه‌های صفحه کلید حرکت می‌کند، بی‌آنکه لبی تکان بخورد و صدایی ایجاد شود. دست‌ها می‌گویند و چشم‌ها می‌شنوند.

 

همین چند دقیقه پیش، کلمات کامران را دیدم توی گروه تلگرامی. به پیشنهادی که من داده بودم، پاسخ داده بود. احساس خوشی نداشتم از پاسخش. خیال می‌کنم توی پاسخش نوعی حمله و تندی هست. دو ـ سه بار دیگر هم که نوشته بودم و نوشته بود، باز هم کلماتش را دوست نداشتم. قبل از این هرگاه توی کتابخانه می‌دیدمش، خوشم می‌آمد ازش. هفته پیش که توی جلسه بودیم، بی‌آنکه بدانم چرا، توی دلم احساس ناخوشایندی داشتم.

 

خواستم به پاسخش، پاسخی تند بدهم؛ اما بی‌خیال شدم و از پیشنهادم دفاع کردم. توی ذهنم گذشت، شاید کلماتش نسبت به من لحن تندی دارد. یادم آمد با یکی دیگر از دوستان کلماتشان هرچه جلوتر می‌رفت، بیشتر گُر می‌گرفت. تقریباً خیالم راحت شد که ربطی به من به خصوص ندارد.

 

برایم زیاد اتفاق افتاده است که چیزی نوشته باشم، وقتی می‌نویسم حالت چهره‌ام را بخشی از نوشته می‌دانم؛ اما حواسم نیست که مخاطب این حالت را نمی‌بیند و شوخی را جدی می‌خواند. در گپ‌های مجازی، شکلک‌ها جایگزین حالت چهره‌ها شدند؛ اما این جانشینی نه کامل است و نه ما همیشه استفاده می‌کنیم. مثال می‌زنم: من هم در گفتگوهای عادی و هم در گفتگوی مکتوب از «آقا بی‌خیال» زیاد استفاده می‌کنم یا «بابا ولمون کن»، هیچ‌وقت یاد ندارم کسی از آقا بی‌خیال و بابا ولمون کنی از دهان من خارج می‌شود، ناراحت شده باشد؛ اما در گفتگوهای مکتوب مجازی بارها ناراحت شده‌اند.

 

گاهی من به همکلاسی‌هایم در دانشگاه می‌گویم «سرتونو از مانیتور و منابع آنلاین و دیجیتالی دربیارید و به قفسه‌های کتاب هم سر بزنید.» خیال می‌کنم اگر این جمله را زیر یادداشتی توی فیس‌بوک بنویسم، با پاسخی تند مواجه خواهم شد؛ اما وقتی به دوستانم می‌گویم، هیچ واکنش احساسی‌ای ندارند.

 

کلمات کامران را دوباره می‌خوانم. تصور می‌کنم روی صندلی توی کتابخانه نشسته است. من لیوان چای به دست دارم و کنار میزش ایستاده‌ام و او همین کلماتی را که نوشته است، می‌گوید. لبخندی گوشة چپ لبش دارد و لبش را متمایل می‌کند به سمت چپ. کلماتش هیچ تندی و تیزی‌ای ندارند.

 

کلمات گفتگوهای مجازی، لحن ندارند، حالت چهره همراه‌شان نیست. اما منِ مخاطب آنها را با لحن می‌خوانم. با لحنی که احتمالاً متفاوت از لحنی که در ذهن نویسنده است. حالات چهره، لحن و عوامل محیطی کلمات را مهربان‌تر یا خشن‌تر می‌کنند. «آقا بی‌خیال»های من، تندی و تیزی‌اش  با لحن گفتاری‌ام از بین می‌برد و حتی دوستانه می‌شود؛ اما این لحن توی گفتگوی مکتوب مجازی از بین می‌رود و دیده نمی‌شود.

 

لحن‌ها در گفتگوهای مکتوب مجازی و چت‌ها، نامرئی‌اند و وقتی نامرئی‌اند یا اصلاً دیده نمی‌شوند یا بسیار اشتباه فهمیده می‌شوند. یادمان قوانین و آداب گفتگوهای رودررو با قوانین و آداب گفتگوهای مکتوب فرق می‌کند. گاهی باید کلمات را باید طور دیگر چید.


 |

کانال تلگرامی مجله ماشین دودی 

t.me/mashindoody

 


مشخصات

  • جهت مشاهده منبع اصلی این مطلب کلیک کنید
  • کلمات کلیدی منبع : گفتگوهای ,مکتوب ,نوشته ,کلمات ,حالت ,می‌کنم ,گفتگوهای مکتوب ,مکتوب مجازی ,آداب گفتگوهای ,خیال می‌کنم ,کلمات کامران ,گفتگوهای مکتوب مجازی
  • در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آموزش بازاریابی در صنعت ساختمان فرش جردن مشاوره و طراحی سازه شرکت ایمن سبز | تامین کننده و وارد کننده مواد اولیه شیمیایی برای تنهاییهام فروشگاه آنلاین لباس مرجع به روز و تخصصی حوزه توریست دکوراسیون داخلی و طراحی داخلی کلینیک جنسی و سکس درمانی